کافه هاستل کوژین ،مهمان نوازی ایرانی در اقامتگاه 60 ساله تهران!
از شلوغی و ترافیک همیشگی زیر پل کریمخان که بگذری و وارد خیابان فرهیخته خردمند شوی نرسیده به بحبوحه دلار فروشها و مسافرین که در به در دنیال ارز هستند به خانهای میرسی که میزبان آنهایی است که آن سر دنیا کوبیدهاند آمدهاند برای تماشای زیباییهای ایران و لذت بردن از تجربه حضور در کشوری تاریخی و فرهنگ چند هزار ساله و شرقی که برای غربیها همیشه پر رمز و راز و هنوز ناشناخته مانده است.
در سکوت و آرامش گوشه ای از این خیابان یک بنای قدیمی با معماری داخلی بکر و دست نخورده چنان سرحال و سرپا ایستاده است که اصلا انگار نه انگار دهه هفتم زندگیاش را میگذارند. خانهای که به سبک ایرانی از میهمانان خارجی مهمان نوازی میکند و حتی شما را فرا میخواند که در یک فضای چند ملیتی به تماشای گفتگوی تمدنها بنشینید و کافهای که باریستاش نه به خاطر تواناییش در زدن طرحهای مختلف روی لته که به خاطر علاقه و داشتن دغدغههایی ارزشمند مثل به نمایش گذاشتن تصویری درست تر و بهتر از ایران به کار مشغولند و همه یک دل و دوستانه «با هم زندگی میکنند». چنان که تعریف کوژین هم همین است.
امروز هم مانند هر سه شنبه در املاک آنلاین قصد داریم شما را با یکی از خانه های تغییر کاربری داده شده در تهران آشنا کنیم، فضایی که هویت و اصالت سال های پیشین خود را حفظ کرده اند و تن به تخریب نداده اند. همراه ما باشید با معرفی کافه هاستل کوژین .
کافه هاستل کوژین کجاست؟
کریمخان را که از غرب به شرق بروی دو قدم مانده به پایان پل، به خیابان هفتاد ساله خردمند میرسی. معبری که اگر آن را به سمت جنوب روانه شوی به خیابان طالقانی خواهی رسید. اما درمیانههای این خیابان درست در نفطه ای استراتژیک! که از شمال و جنوب از ازدحام و شلوغیهای مرکز شهر فاصله گرفتهای با بافتی از محله روبرو میشوی که تعداد خانههای ویلایی و قدیمی بازمانده از صاحبانی که زمانی افراد متمول شهر تهران محسوب میشدند کم نیست. خانههایی که زمانی به بنا شدن در محلههای بالاشهر تهران به خود میبالیدند. درست در میانه این مسیر مستقیم در سمت شرق خیابان، کوچه بن بست کوتاه اما عریض وحدتی منش کنجی دنج را برای یکی از این خانههای دست نخورده و بااصالت آماده کرده است. خانهای که همان مهمانسرای کوژین قصه ماست.
کافه هاستل کوژین دست چه كسی ساخته شد؟
از معماری کافه هاستل کوژین و البته موقعیت آن اینطور به نظر میآید که این بنا که سیصد متر زیربنا دارد بیش از 60 سال پیش و در ابتدا صاحبانی اگر نه ثروتمند، حداقل مرفه داشته است. پیش از آنکه به هاستل تبدیل شود، به دلیل جذابیتهای بصری و دنج بودن و حیاط جنوبی دلگشایی که دارد یک سالی لوکیشن فیلمبرداری بوده و پیش از آن و پس از اینکه کاربری مسکونیاش تغییر پیدا کرد نیز مدتی کارگاه تولیدی در آن برقرار بوده است.
معماري کافه هاستل کوژین در گذشته چگونه بوده است؟
هر سه طبقه خانه که مجموعا سیصد و بیست متر بنا را تشکیل میدهد پیش از بازسازی شامل اتاقهای سراسری بزرگ میشده بی آنکه اتاقهایی از آن تفکیک شود و اینطور به نظر میرسد که طبقه آخر مخصوص خدمتکار و خانواده او بوده است. نمای آجری اخرایی رنگ، دیوارهای گچی، در و پنجرههای چوبی و موزاییکهای کف همه از آن دوران باقیمانده و در بازسازی که سه ماه به طول انجامید، تلاش شده تا به جز مرمت و احیای بنا تغییری در اجزا و عناصر شکل گیری این بنا که هویت آن را آشکا میسازند تغییری ایجاد نشود.
شیشههای پنجرههای کوچک راهرو که حساب شده و در فاصلههای نزدیک به هم این امکان را به وجود میآوردند که تا آخرین ساعت روز نور به محیط داخلی بتابد و به اصطلاح نورگیر خوبی برایش فراهم کرده بودند مشبک هستند، سنتی دیرین در معماری ایرانی که اگر امکان نصب پرده بر پنجرهها نبود حتما تدبیری اندیشه میکردند برای حفظ حریم شخصی خانه حتی در کوچکترین دریچهها. دیوارهای عریض و پهن بیرونی و برخی تیغههای داخلی که از قدیم بوده و بخشی از بار سقف را هم به دوش میکشیدند حالا سبب شده ساکنان امروزی این خانه بیش از همسایگان خود از آلودگیهای صوتی اطراف در امان بمانند.
جز اینها آنچه بیش از همه در تمام دیوارها و طبقات کافه هاستل کوژین چشم نوازی میکند گنجههای داخل دیوار و طاقچههای چوبی معرق کاری شده با برشهایی از طرحهای اسلیمی است که بعد از این همه سال هنوز مقاوم، زیبا و قابل استفادهاند و حتی جالباسی و جاکفشی ابتدای ورودی طبقه اول نیز از همین دست و با چوب لباسیهایی چوبی است که جز کتهای بلند و شلوارهای راسته و کلاه شاپو نمیتوانید تصور کنید لباس دیگری روی آنها بنشیند.
کاربری امروز این خانه با قدمت چیست؟
روی سر در نوشتهاند مهمانسرا و میگویند هاستل. چرا میگویند هاستل؟ چون اولا بین هاستل و مهمانسرا تفاوتهایی وجود دارد، ثانیا مهمانان این سرا را همه میهمانان خارجی و توریستها تشکیل میدهند. توریستهایی که باب آشنایی و دلیل انتخابشان اتفاقی نبوده و شرح آن در ادامه خواهد رفت. اما اگر بخواهید با کاربری و ارتباط معماری و فضای بنا با کاربری آن بیشتر آشنا شوید باید این را بدایند که مالکان کوژین بیش از پنجاه خانه قدیمی را بررسی کردهاند تا بالاخره دست روی این خانه گذاشتهاند و آن را مهیای یک میهمانی همیشگی کردند.
پرشین بلو یا همان آبی فیروزهای خودمان که چند درجه روشن شده رنگ غالب کافه هاستل کوژین نیست اما رنگ ویژه آن است و آنقدر خوب و دلنشین روی در و پنجرهها نشسته و با سپیدی مثل برف پردهها و سبزی گیاهان روی لبه پنجرهها در ارتباط و هماهنگی است که هیچ رنگ دیگری را نمیشود جای آن تصور کرد و حتی هاستلهای بعدی که کارشان را به سبک و سیاق کوژین آغاز کردهاند عینا از این رنگ در معماری و دکوراسیونشان بهره گرفتهاند.
از لنگه نیمه باز درفیروزهای و ورودی نه چندان بلند ساختمان که بگذریم مسیر دو قسمت میشود اما نه در طول که در ارتفاع، بالا اتاقهای هاستل و پایین کافه کوژین قرار دارد. دیوار سمت راست با تصاویر و پوسترهایی قلاب خودش را میاندازد که اینجا با یک کافه که صرفا کافی در آن صرف میشود روبرو نیستیم. انتهای پلهها پذیرش را که پشت سر میگذاریم کافه در سمت راست نمایان میشود. یک فضای یکدست با کاناپههای رنگارنگ و میزهای بزرگ و مشتریان که بیشتر مخاطبان و دوستان کافه محسوب میشوند و اینجاست که دوباره معنای «کوژین» یعنی باهم زندگی کردن به ذهن متبادر میشود.
فضای داخلی کافه طوری دکوراتوری شده است که افراد در کنار هم و در جمعهای بزرگ به تعامل بنشینند و نه در پشت میز و صندلیهای کوچک دو نفره. با همین هدف است که کافه اصلا در مواقعی جز رویدادها استفاده عمومی ندارد و مختص مشتریان هاستل است و تنها در رویدادهای فرهنگی که به طور منظم و البته با کیفیت برگزار میشوند ورود برای عموم آزاد است. دیوارهای کافه هر کدام یادگاری از یکی از این رویدادها دارند، در دیوار اول عکسهایی در ژانر مستند از یک عکاس افغان به نمایش در آمدهاند که از رویداد افغانستان که به معرفی و آشنایی با فرهنگ این مردمان اختصاص داشت مانده است.
دیوار دیگر، شیشه است که پشت آن سفالهای دست ساز بلوچهای ساکن سروان که یاداور ظروف تاریخی با نقوش ساده و مینیمال حیوانی هستند منتظر به فروش رسیدند و درکنار آنها حصیر بافی و صنایع دستی اقوام دیگر. دیوار رو برو اما خلاصه همه این دوسال عمر هاستل است. نقشه جهان نقش بسته بر دیوار و میهمانانی که از هر کدام یک یادداشت سوزن شده به نقشه وطنشان روی دیوار این خانه ایرانی جای گذاشتهاند.
حیاط سرسبز هاستل که ساعاتی زیادی ساختمان روی آن سایه انداخته و خنکی و آرامشی مطبوع دارد در همجواری کافه است. با گربههایی که حق آب و گل دارند و ساکنان سالیان این خانهاند و چند نسلشان شاهد این بودند که دگران روند و آیند اما آنها همچنان کنج ستونها لمیدهاند. میزهای شش نفره و بیشتر هم در ورودی و هم لابه لای درختان جایی که در سبزی آنها میشود گم شد در گوشه گوشه حیاط منتظر وعدههای دست جمعی هستند و حتی اگر در کاناپههای نوستالژیک ونرم و گرم هم احساس راحتی نشود چند ننو قرار است خوابی خوش و را در لالایی گنجشکها به میهمانان ارزانی کند.
سمت چپ حیاط اما بنایی شگفت انگیز و غافلگیر کننده که احتمالا جز در مستندهای تلویزیونی آن را ندیده اید بنا شده است. در دل حوض عریض و طویل حیاط که احتمالا کارکرد آب انباری در گذشته داشته است. کپری حصیری به طول حدود ده متر عرض سه متر که در یکی ازرویدادهای فرهنگی که به معرفی قوم بلوچ اختصاصا داشت در کارگاهی به دست خود مخاطبان و استادانی از بلوچستان برپا شده است.
کپری محکم و درست درمان که بعد از کارگاه جمع نشد و حالا با گلیمها و فرشهای سنتی و دست بافت فرش شده و به نوعی سالن همایشهای هاستل محسوب میشود و در گردهمایی که به پخش فیلمهای تاریخ سینما و یا کتابخوانی اختصاص دارد از فضای داخلی آن بهره میگیرند. میزی شیشهای و چهار نفره دربخش انتهایی این کپر قرار دارد که با بافتهایی آویزان شبیه به حجلههای سنتی عروس که در بین اقوام مختلف ایرانی رایج است از بخش اصلی کپر جدا شده است.
اما از طبقه اول که بگذریم دو طبقه بعد بخش اصلی بنا و کارکرد آن یعنی هاستل را تشکیل میدهند. اتاقهای عمومی طبقه اول که دو اتاق جداگانه دخترانه و پسرانه است که المانهای ایرانی مثل شمعدانیهای قدیمی، فانوسها و قاب عکسهایی از تهران قدیم قرار دارند. البته به قدر کفایت و انگشت شمار نه آنقدر که چشم را بزنند. دو اتاق خصوصی دیگر نیز در این طبقه قرار دارد که در بازسازی از فضای اصلی جدا شده. یکی از اتاقها با بالکنی مشرف به حیاط جان میدهد برای خوابهای بهاره و مالکان کوژین در نظر دارند بالکن طبقه بالا را هم بهارخواب کنند تا لمس تجربهای خوابیدن زیر نور ماه حتی درشهر هم برای توریستان مهیا شود.
طبقه دوم هم به همین ترتیب با دو اتاق به سمت کوچه و البته بالکن بزرگتری که فعلا بلا استفاده است در مجموع هشت اتاق هاستل کوچک اما با صفای کوژین را تشکیل میدهند. در این طبقه یک لیوینگ روم هم قرار دارد که فعلا آن را بستهاند چرا که احساس میکردند وجود این اتاق با ماهیت هدف تاسیس این هاستل در تعارض است و این تفیکیک فضا باعث شده بود توریستها از آن فضا برای دورهم جمع شدن استفاده کنند و ایرانیها از محیط کافه و حیاط و این تقسیم بندی به هیچ مد نظر بچهها نبود.
مالک امروز کافه هاستل کوژین چه کسی است؟
نوید که دو سالی است این هاستل را راه اندازی کرده میگوید 25 نفر در مجموع با این هاستل همکاری میکنند و همه در سود مادی شریک هستند. تعدادی که شاید برای این فضا که چندان بزرگ نیست زیاد به نظر برسد. اما از آنجا که این افراد هدف بزرگتری دارند و به نوعی اینجا تفکیک کار و زندگی از بین رفته است و همینجا که کار میکنند زندگی میکنند و فضا دوستانه است میشود این زیادی علاقه مندان به کار کردن در کوژین را توجیه کرد. اما این هدف بزرگ چیست؟ چند سال پیش نوید گروهی را در فیس بوک راه اندازی کرد با نام ” see you in iran” گروهی که هنوز با 150 هزار کاربر بزرگترین پلتفرم انگلیسی زبان معرفی ایران در فضای مجازی است و بیش از 80 درصد کاربرانش خارجی هستند. نوید دوست داشت از این طریق چهره دیگری از ایران را به نمایش بگذارد. چهره های غیر از آن چه از رسانهها میدیدند. چهرهای مثبت تر و دوست داشتنی تر. و این اتفاق در این گروه به واسطه به اشتراک گذاشتن تجربیات خود توریستها رقم میخورد نه اینکه ایرانیان از خودشان تعریف و تمجید کنند.
بعد چند سال تحصیل در خارج از ایران زمانی که بازگشت تصمیم گرفت به این ایده ماهیت مادی دهد و به فکر تاسیس هاستلی افتاد که این ایده در آن جامه عمل بپوشد. علاوه بر این نگاه انتقادی و آسیب شناسی را هم همیشه در گوشه ذهن داشت و در برخی از رویدادها به گفتگو درباره انها میپردازد مثل اینکه توریستها تجربیات بد و خاطرات ناخوشایندشان را هم به اشتراک میگذارند و نمیشود منکر این تجربیات شد و برای حلش چه کار میشود کرد و یا این مسئله که آیا این میزان مهمان نوازی ایرانیها در نهایت به نفعشان است و از آن سودی میبرند یا نه.
اکثر توریستهایی که به کافه هاستل کوژین میآیند نیز از اعضای همین گروه هستند و از پیش با این رویکردها و دست اندرکاران کوژین آشنا. بخشی قابل توجهی از سود هاستل هم طبق اساسنامهای که برای آن نوشتهاند به همین فعالیتهای فرهنگی برمی گردد و به نوعی این چرخه قرار است خودش را مدام تقویت کند.
کلام آخر…
اگر حتی کمی کنجکاو باشید و یا بخواهید چند ساعتی زندگی کردن در کپر در فضای بیرونی را در دل تهران تجربه کنید و البته علاقهمند به فعالیتهای فرهنگی و هنری حتما برنامههای کوژین را پس از این پیگیری خواهید کرد. حتی اگر ساکن تهران نیستید هم می توایند این خبر درگوشی را از ما داشته باشید و امیدوار به حضور در کوژین در شهرهای گردشگری ایران باشید.